|
مشکلات پدرخوانده یا مادرخوانده با همسر و فرزندان
- 1-مشکل رابطه عاطفی با فرزندان، چون فرزندان از بدو تولد با پدر خوانده یا نامادری ارتباط نداشته و رابطه گسترش نیافته است. بنابراین برقرارری رابطه بین فرزندان و پدرخوانده یا مادرخوانده دچار مشکل میشود و مخصوصاً در سنین بالاتر فرزندان، پدرخوانده یا مادرخوانده را جانشین و اشغال کننده جای پدر یا مادر خود می بینند و نسبت به او احساس حسادت یا کینه میکنند.
- 2-مشکل اجرای نقش پدر یا مادر واقعی توسط پدرخوانده یا مادرخوانده و وجود فاصله عاطفی بین آنان.
- 3-ارتباط همسر سابق با مادر یا پدر به دلیل نیاز فرزندان به دیدن پدرواقعی یا مادر واقعی که این رابطه برای همسر جدید سوال برانگیز و موجب بدبینی است .
- 4-وجود فرزندان، مانع از یکپارچگی همسران جدید میشود و باعث اختلاف نظر و برخورد سلیقه میگردد. پیدایش این یکپارچگی ممکن است سالها طول بکشد و این خود باعث گسستن همبستگی میشود.
- 5-مشکل عدم پذیرش اقتدار پدرخوانده و یا مادرخوانده توسط فرزندان و پائین آمدن سطح نظم در خانواده و بروز رنجیدگی و ناراحتی میان اعضاء خانوده.
- 6-بسیاری از پدرخوانده ها مسئولیت فرزندان مادر را نمی پذیرند و خود را مسئول نمیدانند و اگر نظارتی هم داشته باشند اندک و فاصلهدار است اما مادرخوانده به علت درگیری بیشتر با مسائل خانوده مشکلات بیشتری با فرزند خوانده دارد.
- 7-به علت عدم تحمل فرزندان ممکن استآنان خیلی زود خانوده را ترک کرده به ازدواجهای ناهمگون یا گروه هایی ناباب تن در دهند و خود نیززندگی بهتر از والدین خود نداشته باشند.
- 8-در خانودههای تکسرپرست که سرپرستی با مادر است، پیشنهاد شده که از قدرت افرادی مثل دایی، پدربزرگ یا عمو برای کنترل پسرها استفاده شود اما گاهی دیده میشود که به علت مقاومت نوجوان پسر، آنها نمیتوانندنقش پدر واقعی را ایفا کنند.
- 9-تک فرزندهای پسر در خانوادههای تک سرپرست که سرپرستی با مادر است ملاحظه شده که نوجوان از حالت تعادل خارج شده یا جذب گروه دوستان میشودو بیشتر اوقات خود را با آنان میگذرانند و یا به انزوا و گوشه گیری پناه برده و اوقات خود را با بازیهای کامپیوتری و گوشی تلفن همراه و بطور کلی فضاهای مجازی، میگذرانند. احتمالاً هر دوگونه رفتار فوق نتیجه وجود اضطرابی است که نوجوانان با آن درگیر شده است . این وضعیت بیشتر در نوجوانان پسر که خلاء پدر را حس میکنند دیده میشود.
- 10-درنوجوانان پسری که پدر آنها را ترک کرده ناسازگاری و خشونت بیشتر دیده می شود و نوجوانان از این طریق سلطه خود را به مادر تحکیم می بخشد. گاه نیز این خشونت درونی شده و در رفتار با همسالانش مشاهده می شود که احتمالاً حاصل خشمی است که از جدایی پدر دارد.
- 11-در خانوادههایی که علت جدایی پدر اعتیاد یا خیانت است معمولاً نوجوان ازاین اتفاق کمتر رنج میکشد زیرا این این اتفاق توجیه پذیر است. عدم حضور پدر باعث برقراری آرامش در خانواده شده و جنگ و درگیریهای سابق به پایان رسیده است.
- 12- در خانودههایی که مادر سرپرستی پسر یا پسرها را بر عهده دارد درگیری مادر و فرزند بیشتر میشود زیرا از یکسو اشتغال مادر در خارج از خانه و انجام کارهای داخل خانه و مسئولیتهای گوناگون او و از سویی نظارت بر کارهای درسی فرزندان، توان مادر را میگیرد و حساسیتهای او را افزایش میدهد.
- 13-مطالعاات
اخیر در آمریکا نشان میدهد که رفتار طلاق بین والدین ممکن است بعدها مورد
تقلید فرزندان قرار گرفته و آنان نیز در زندگی مشترک خود مواجه با مسئله
جدایی و طلاق شوند.
نظرات بینندگان
|
|
انتشاریافته:
0
|
غیرقابل انتشار:
0
|
|
|
|