از اشکهای سرخ همیشه
در خاک و آفتاب شنا میکنند
به مهربانی سلام
این بچههای غزه که مهتاب
از عمق صورتشان میتراود
در روشنای روز
***
سربازها نمیگریند.
سربازها نمیگریند.
در حسرت دستهایی که گم شد
در های های خیابان
و مادری که گم کرد
پاهایش را
در جستجوی دستهای کودکش
با چشم های بسته
سربازها هیچ وقت نمیگریند
***
در خاک و آفتاب شنا میکنند
در رختخواب آوار می خوابند
با خوابهای طلایی
این بچه های غزه که هر شب
طرح قشنگ خانه خود را
همراه با شاپرک های بازیگوش
و گنجشکهای عاشق
بر کاغذ غبار آلود خاک
نقاشی میکنند
و بانوی صلح که با لباس سفیدش
مشغول آبیاری گلهاست
(محمد جانفشان، آذر1391)
نظرات بینندگان
|
|
انتشاریافته:
0
|
غیرقابل انتشار:
0
|
|
|